سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تأثیر موسیقی آرامش بخش و برانگیخته هنگام تمرین تصویر سازی بر عمل

نشان داده شده است موسیقی که به دقت برای مطابقت با الزامات فعالیتها و ویژگیهای افراد انتخاب شده باشد ، تأثیر بسزایی در افزایش عملکرد خواهد داشت (Priest et al.، 2004). همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می دهد موسیقی می تواند تصاویر را تقویت کند (Grocke and Wigram، 2007) ، اگرچه مطالعات کمی در زمینه مهارت های ورزشی به بررسی اثرات موسیقی بر روی تصاویر پرداخته اند. در مطالعه حاضر ، تأثیر موسیقی آرامش بخش و برانگیخته هنگام تصویربرداری بر عملکرد پرتاب دارت ، شاخص های برانگیختگی فیزیولوژیکی و اضطراب حالت رقابتی ، در میان 63 پرتابگر دارت تازه کار مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان توانایی تصویربرداری متوسط ??تا زیاد داشتند و به طور تصادفی به موسیقی آرامش بخش ناآشنا (URM) ، موسیقی برانگیخته ناآشنا (UAM) ، یا هیچ گروه موسیقی (NM) اختصاص داده شدند. عملکرد با 40 پرتاب دارت در یک دارت بورد محافل متحد قبل و بعد از 12 جلسه تصویربرداری در طی 4 هفته مورد بررسی قرار گرفت. اقدامات واکنش پوست گالوانیک (GSR) ، دمای محیطی (PT) و ضربان قلب (HR) در جلسات تصویربرداری 1 و 12 انجام شد و پرسشنامه اضطراب حالت رقابتی 2 بازبینی شده (CSAI-2R) قبل از قبل اجرا شد - و وظیفه عملکرد بعد از مداخله نمرات افزایش دارت پرتاب برای URM به طور قابل توجهی بالاتر از UAM و NM بود ، با تفاوت معنی داری بین UAM و NM وجود نداشت (66/5 37/24 37 37/37، ، U30 = 5.30 .5 17.57، ، و NM = 6.14 13 13.19 ، F2،62 = 5.03) p = 0.01 ، η2 = 0.14). GSR ، PT و HR برانگیختگی کمتری را برای URM نسبت به UAM یا NM نشان داد. کاهش قابل توجهی در اضطراب جسمی برای URM و UAM مشهود بود اما NM نبود. کاهش چشمگیر اضطراب شناختی برای URM و NM مشهود بود اما نه UAM. افزایش قابل توجهی در اعتماد به نفس برای URM مشهود بود اما نه UAM یا NM. عملکرد در هر سه شرایط بهبود یافته اما URM با بیشترین افزایش عملکرد ، پایین ترین شاخص های فیزیولوژیکی برانگیختگی و مثبت ترین پروفایل های CSAI-2R همراه بود. گوش دادن به موسیقی آرامش بخش هنگام تصویربرداری ممکن است مزایایی برای عملکرد سایر مهارت های حرکتی خوب داشته باشد.

 

مقدمه

تکنیک های تصویر سازی به عنوان "ستون اصلی روانشناسی ورزش کاربردی" تحسین شده اند و تقریباً در کلیه برنامه های آموزش مهارت های روانشناختی برای ورزشکاران گنجانده شده اند (پری و موریس ، 1995 ، ص 339). تصاویر به عنوان "ایجاد یا ایجاد مجدد تجربیات حاصل از اطلاعات یادبود ، شامل خصوصیات شبه حسی ، شبه ادراکی و شبه عاطفی تعریف شده است ، که تحت کنترل ارادی تصویرگر است و ممکن است در این اتفاق رخ دهد. فقدان پیش زمینه های محرک واقعی که معمولاً با تجربه واقعی همراه است "(موریس و همکاران ، 2005 ، ص 19).

 

ورزشکاران گزارش می دهند که از تکنیک های تصویربرداری برای مقاصد متنوع ، از جمله مهارت های یادگیری و تمرین ، در روال های قبل از عملکرد و استراتژی های برنامه ریزی بازی ، برای پیش نمایش و بررسی عملکرد ، برای گرم شدن ذهنی و پیشرفت مهارت های روانشناختی ، برای حل مشکلات و مدیریت استرس استفاده می شود. ، برای افزایش غلظت و سطح اعتماد به نفس ، و در هنگام توانبخشی آسیب (موریس و همکاران ، 2005 ؛ استراچان و مونرو -چندلر ، 2006). محققان چندین جنبه مختلف استفاده از تصاویر در ورزش را مورد بررسی قرار داده اند ، از جمله اهداف تصویر سازی ، انواع تصاویر ، اندازه گیری توانایی تصویر سازی ، عوامل روانشناختی و تصاویر تقویت عملکرد (Collins and Hale، 1997؛ Hall and al، 1998؛ Hall، 2001؛ وات و همکاران ، 2004). با وجود این تلاشهای گسترده تحقیقاتی ، درک بهینه استفاده از تصاویر در ورزش همچنان یک چالش است و نیاز به تحقیقات بیشتر با هدف به دست آوردن منافع بیشتر از آموزش تصویر سازی است. این نشان دهنده شکافی در تحقیقات تصویر سازی است که هنوز مورد بررسی کامل قرار نگرفته است.

 

موسیقی در بسیاری از ورزشها نقش مؤثر ایفا می کند ، از این جهت که در ژیمناستیک ، شنا همزمان ، و یخ زدن رقص می شود یا در اهداف انگیزشی و سرگرمی مورد استفاده قرار می گیرد ، میهن پرستی و غرور و افتخار را تقویت می کند و وضعیت روانی و عملکرد ورزشکاران را تقویت می کند (تری و Karageorghis، 2011). فواید اثبات شده موسیقی در ورزش و ورزش شامل کنترل برانگیختگی ، افزایش حالات عاطفی ، کاهش فشار ادراک شده ، بهبود عملکرد و کارایی فیزیولوژیکی بیشتر است (Boutcher and Trenske، 1990؛ Terry et al.، 2012؛ Bood et al.، 2013؛ Hutchinson and Karageorghis، 2013). موسیقی به وضوح می تواند بر میزان آرامش و تحریک درک شده تأثیر بگذارد ، و تأثیر آن بر روی شاخص های فیزیولوژیکی مانند واکنش پوست گالوانیک (GSR) ، دمای محیطی (PT) و ضربان قلب (HR) نیز به خوبی مشخص شده است (برنز و همکاران ، 1999 ؛ Lundqvist و همکاران ، 2009 ؛ Salimpoor و همکاران ، 2009 ، 2011 ؛ کوآن و همکاران ، 2017).